Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاری میزان- زنده یاد عزت الله انتظامی گفت: من هر سال محرم به حسینیه اردبیلی‌ها در تجریش می‌روم، چرا که تنها افرادی که با نوحه‌های خود اشک من را در می‌آورند مداحان اردبیلی هستند. تاریخ انتشار: 09:00 - 18 شهريور 1398 - کد خبر: ۵۴۸۲۰۹

زنده یاد عزت‌الله انتظامی بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون در آخرین گفت‌وگوی خود با خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری میزان، پیرامون ارادت خود به «امام حسین (ع)» و حضورش در فیلم سینمایی «روز واقعه» گفت: به جرات می‌توانم روز واقعه یکی از بهترین فیلم‌هایی است که درباره زندگی «امام حسین (ع)»، واقعه کربلا و عاشورا توسط شهرام اسدی به تصویر کشیده شده.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وی در همین راستا ادامه داد: در حاشیه ساخت این فیلم سینمایی اتفاق بسیار عجیبی برای من و دیگر عوامل این اثر سینمایی افتاد که باعث شد برای همیشه در ذهنمان بماند.

انتظامی تصریح کرد: یکی از روز‌ها برای ضبط برخی سکانس‌های روز واقعه به کویر رفته و مشغول کار بودیم که ناگهان دیدیم پیرزنی لاغر و خمیده از دور می‌آید، او در یک دستش کیسه‌ای که چند خرما در آن بود و در دست دیگرش یک کیسه برنج داشت، به سمت ما آمد و از ما پرسید چه کار می‌کنید و ما گفتیم که برای ضبط فیلم سینمایی با موضوع زندگی «امام حسین (ع)» اینجا هستیم، سپس او با شنیدن این موضوع هر آنچه که در دست داشت به ما داد و این تاثیرگذار‌ترین اتفاقی بود که در حاشیه فیلم سینمایی روز واقعه برای ما افتاد.

این بازیگر سینما در خصوص اینکه در ایام ماه محرم چگونه به عزاداری می‌پردازد خاطرنشان کرد: من هر سال محرم به حسینیه اردبیلی‌ها در تکیه تجریش می‌روم، چرا که تنها جایی که با نوحه‌های خود اشک مرا در می‌آورند مداحان اردبیلی هستند به ویژه مرحوم موذن زاده.

انتهای پیام/

منبع: خبرگزاری میزان

کلیدواژه: عزت الله انتظامی زنده یاد عزت الله انتظامی ماه محرم اخبار سینما

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mizan.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری میزان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۰۵۸۳۷۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اولین فرمانده گردان در تیپ ۲۷ محمدرسول الله (ص) که بود؟

به گزارش خبرنگار فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، سردار سید علیرضا ربیعی به یاد دارد که وقتی هنوز تیپ ۲۷ تشکیل نشده بود و حاج احمد متوسلیان و یارانش در کردستان حضور داشتند، یک روز جمعی از پیشمرگان مسلمان کرد را می‌بیند که از توان جسمی یک رزمنده به وجد آمده بودند. خودش را به جمع پیشمرگان می‌رساند و می‌شنود که آنها از رزمنده‌ای به نام «حسین قجه ای» تعریف می‌کنند.

ربیعی می‌گوید: یک جمعی از نیرون‌های پیشمرگ مسلمان کرد را از روانسر فرستاده بودیم تا کمک حال نیرو‌های خودی در ارتفاعات دزلی باشند. آنجا درگیری رخ داده و تعدادی از بچه‌های ما شهید و مجروح شده بودند. پیشمرگ‌ها که رفتند و برگشتند، همگی از موضوعی تعجب کرده بودند. علت این حالت شان را پرسیدم، یکی از آنها گفت: «در دزلی دو نفر از رزمنده‌ها شهید شده بودند. آنجا ارتفاعاتی دارد که نه کسی می‌تواند بالا برود و نه کسی می‌تواند پایین بیاید. یک همچین وضعیت صعب العبوری دارد. اما همان جا دیدیم یک رزمنده ریز نقش به نام "حسین قجه ای" پیکر دو شهید را یکی روی این دوش و دیگری را روی دوش دیگرش انداخته و دارد از دزلی پایین می‌آورد. تعجب کردیم ما که زاده و بزرگ شده محیط کوهستان هستیم، چنین توانی نداریم. آن وقت این جوان چطور می‌تواند چنین قوتی داشته باشد؟»

*پهلوان ریز نقش

حسین قجه‌ای متولد سال ۳۷ در زرین شهر اصفهان و ساحل زاینده رود بود. از نوجوانی به رشته کشتی پرداخته و مقام‌هایی هم کسب کرده بود. (قهرمانی کشتی جوانان کشور یکی از همین عناوین بود) ریزاندام، اما بسیار قوی بنیه بود و سال‌ها حضور در گود کشتی، تن و جسمش را به غایت ورزیده کرده بود. او پهلوانی بود که از گود کشتی به اوج پرکشید و روی جاده اهواز- خرمشهر، آسمانی شد.

شهید همدانی در خصوص شهید قجه‌ای می‌گوید: «وقتی برای اولین بار او را دیدم، از گوش‌های شکسته و تن ورزیده اش متوجه شدم که کشتی گیر است... بچه‌های گردانش او را خیلی دوست داشتند. مدام مثل یک دسته پروانه، دور حسین قجه‌ای می‌چرخیدند و می‌گفتند برادر قجه‌ای تو را به خدا مواظب خودت باش، چرا این‌قدر جلو می‌آیی؟ برادر قجه‌ای، لازم نیست شما آر پی جی دست بگیری، پس ما چه کاره‌ایم؟ برادر قجه‌ای، دیدی چطور بعثی‌ها را عقب زدیم؟ اگر باز جلو بیایند، به یاری خدا، بیچاره‌شان می‌کنیم».

همین دل قرص و نترس حسین قجه‌ای بود که سرش را روی جاده اهواز- خرمشهر به باد داد! او و گردانش در مرحله اول عملیات الی بیت المقدس روی این جاده غوغا کرده بودند. حسین روز شهادتش آن قدر آر. پی. چی زده بود که از گوش‌های شکسته اش خون می‌آمد. در لحظات آخر وقتی که می‌خواست رخ به رخ یک تانک، آر. پی. چی شلیک کند، همزمان تانک نیز به سمت او شلیک کرده بود. گلوله تانک درست کنار حسین منفجر شده و تنش را کاملا سوزانده بود. به قول یکی از همرزمانش که با پیکر او رو به رو شده بود، جای سالمی در تن حسین باقی نمانده بود.

*تیپ ۲۷ محمدرسول الله (ص)

زمانی که حاج احمد متوسلیان و حاج محمد ابراهیم همت از کردستان به دوکوهه آمدند تا تیپ ۲۷ محمدرسول الله (ص) را به همراه سرداران شهیدی، چون محمود شهبازی و حسین همدانی تشکیل بدهند، برای اولین گردانی که قرار بود در این تیپ شکل بگیرد، حاج احمد متوسلیان سراغ حسین قجه‌ای رفت و او را به عنوان فرمانده اولین گردان انتخاب کرد. نام حسین قجه‌ای در تیپ محمدرسول الله (ص) با گردان سلمان عجین شده بود. او با همین گردان وارد عملیات فتح المبین شد و دو گروهانش را فرستاد تا در اولین شب عملیات، توپخانه دشمن را روی تپه‌های علی گره زد به صورت سالم تصرف کنند. روی آن تپه ها، دو گروه از توپخانه‌های دشمن قرار داشتند که یک گروه را نیرو‌های حسین قجه‌ای و گروه دوم را نیرو‌های گردان حبیب به فرماندهی شهید محسن وزوایی تصرف کردند.

*پهلوانی از کشتی تا رزم

در مورد پهلوانی‌های فرمانده گردان سلمان روایت‌های بسیاری شده است. یکی از دوستان شهید از دورانی که هنوز حسین مشغول ورزش کشتی بود، تعریف می‌کند: روز مسابقه، حسین یکی دو تا کشتی گرفت و هنگام استراحت گفت: یک مأموریت فوری دارم. رفت و هنوز مسابقه بعدی شروع نشده برگشت. کنجکاو شدم که در حین مسابقه چه کار مهمی پیش آمده، طاقت نیاوردم و جریان را پرسیدم. گفت: یک خواهر دارم که مشکل جسمی دارد. باید دو، سه ساعت یکبار سری به او بزنم. گفتم: مگر پدر و مادرت نیستند؟ گفت چرا، اما خواهرم بیشتر به من وابسته است و من کار‌های او را انجام می‌دهم».

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • روایت دختران حاج قاسم از اصفهان تا خانه پدری
  • دبستان ۶ کلاسه خیرساز مرحوم محب‌الله شاویسی در سنندج افتتاح شد
  • وعده صادق و جنگ احزاب چه شباهت عجیبی؟! | روایت متفاوت حسین شریعتمداری از حمله ایران به اسرائیل
  • سینما به روایت سینما/ دیوار میان پایتخت و شهرستان با «آپاراتچی» فروریخت
  • مراسم بزرگداشت مرحوم آیت‌الله صادق رزاقی در کرج برگزار می‌شود
  • پیکر مرحوم رحیم پرواسی در اردبیل تشییع شد
  • گریمور سینمای ایران در اردبیل تشییع شد
  • دانلود نوحه شهادت امام جعفر صادق (ع)
  • روایت مرحوم آیت‌الله نجفی تهرانی از زندگی اش
  • اولین فرمانده گردان در تیپ ۲۷ محمدرسول الله (ص) که بود؟